هر لحظه ممکنه روزه ام رو بخورم حداقل یکنفر کلیک کنه روحیه بگیرم بد جوری این لحظات آخر گرسنمه تشنمه وای یکی بیاد کلیک کنه سرم گرم بشه یکنفر آفرین فقط یکنفر چی میشه یکی بیاد صدام کنه یکی بیاد نگام کنه یکی بیاد یواشکی وبلاگمو کلیک کنه عجب داره حکایتی اصلا هم ندارم شکایتی وای از من خجالتی اخه اون که بیاد کلیک کنه خیلی خوب میشه سرگرم بشم تا این روزه رو نشکستم چقدر سخته خدایا ...
به همکلاسیم میگم داری آلزایمر میگیری هر چی میگم میگه یادم نیست به اون میگم یادته کلاس اول نظری همین 4 سال پیش با هم رفتیم دو میدانی 2 ساعتی دویدیم میگه نه اصلا یادم نمیاد . میگم یادته با هم 3 سال پیش کشتی گرفتیم دستت درد گرفت میگه نه اصلا یادم نمیاد میگم یادته پارسال ازدواج کردی میگه این یکی رو که اصلا یادم نمی یاد. میگم یادته دیشب غذا شام چی خوردی میگه ای بابا چه سوالات سختی میکنی من امروز نهار یادم نمی یاد چه برسه به شام دیشب که پلو کباب بود خوردم میگم یادته یک هفته پیش 100 هزار تومان به من قرض دادی میگه آره هم ساعتش هم ثانیه اش همه چیز خوب خوب یادمه گفتم الهی آلزایمر بگیری که این هم یادت بره ...گفت شوخی کردم بابا یادم نیست به تو 200 هزار تومان قرض داده باشم ..خوب پس چی یادته همانها رو بگو اگه همه چیز یادت رفته یعنی داری زایمر میگیری میگه بهتر حداقل یک فایده داره اول از همه گذشته هام پاک شده واسه امروز زندگی میکنم بعدش هم یادم رفته زن دارم اخ جان پس من همیشه مجردم میگم به خانومت میگم اگه یه اشی برات نپحتم تا تو باشی زن خودت یادت نره...
خدایا اگر یک روز بر اثر اشتباه گناه کوچکی کردم مرا ببخش خدایا جوان هستم ممکنه سالی ماهی یکی 2 بار از روی ندانم کاری یک کار اشتباهی کرده باشم مثلا یک دوستم به من بگه امروز بریم باشگاه و من دوست نداشته باشم برم باشگاه حالا به هر دلیلی شاید میخوام درس بخونم یا شاید به پدرم در کارهایش کمک کنم و به دروغ به دوستم بگویم من امروز مریض هستم حالم خوب نیست نمیتونم بیام باشگاه خدایا از این دروغ من چشم پوشی میکنی یا نه آخه ناچار هستم در غیر این صورت دوستم را از دست می دهم چاره چیه؟.....
تا حس همه اونها را با تمام وجودم بفهمم مثلا یک روز رونالدو بودم فردا جینی پلوپز آشپز بودم روز بعدش پرنسس ملکه ها بودم و روز بعدش شاگرد یک نانوایی و فردای همانروز راننده اتوبوس فردای همانروز مهماندار هواپیما و روز بعدش خواننده اپرا و فردای انروز کارگردان سینما روز بعدش بچه ای که پدر و مادرش را از دست داده فردای همانروز به جای دختری که قراره فردا عروسی کنه روز بعدش به جای دامادی که تازه روز اولش هست ازدواج کرده فردای همانرور کارشناس هواشناسی بودم و روز بعد به جای صاحب یک رستواران در اروپا فرقی نمی کرد کدام کشور باشه ولی اگر یونان بود بیشتر دوست داشتم خوب بسه یا باز هم بخوام جای یک هتلدار باشم اگر این بودنها با موزیک هم بود بهتر بود یعنی اون یکروزی که میخوام جای ان ادمی باشم با هر حرکتم صدای موسیقی از بدنم در بیاد.