ترس و وحشت فرو رفتن در گلی مثل باتلاق تا گلو نمیشه بیرون اومد و ادم گیر کرده و شروع میکنه داد میزنه کمک کمک آهای هیچکس اینجا نیست من دارم در گل و لای فرو میرم مثل زمانی که ادم شاد هست میخنده و قهقه شادی سر میده ترس هم وحشتناکه میخوای در نیمه های شب از خونه ای که تنها هستی بری داخل حیاط ناگهان در صدا می ده و یکی می پره اونور می ترسی سایه اونو می بینی این دیگه چیه ایا اون یک دزده؟ یک آدمکش و قاتله ناگهان پنجه های دستش را میبینی که سایه اش در جلوی تو افتاده به جای 5 انگشت 7 تا داره 2 تا دندانش بزرگتر و درازتره شاید اون دراکولا هست ..
سینمای ترس مدرن از اینجا آغاز میشود. آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) تلاشهای بیحد و حصری کرد تا سینماهای آمریکایی را متقاعد کند، هنگامی که فیلم روانی (Psycho) شروع به پخش میکند به هیچکس اجازه ندهند تا بر ترس خود از وحشت و داستان پر پیچ و خم آن سرپوش بگذارد. تماشاگران هم از این تجربه استقبال کردند (جیغ زدن در سینما خیلی لذت بخش است!) و روانی تبدیل شد به سودآورترین فیلم سیاه و سفیدی که تا کنون ساخته شدهاست. حالا بعد از تقریبا ۶۰ سال، روانی به همان اندازه ترسناک و اعصابخورد کن است. چند دقیقهی طولانی اول و غیر ضروری فیلم که به عنوان مقدمهای بر آن عمل کرده و پر است از دیالوگهایی که داستان را روشن میکنند، همیشه کمی از ذوق تماشاگر ذر ابتدا میکاهد اما چیزی از جایگاه همیشگی آن به عنوان یک چشمانداز فرهنگی کم نمیکند.
۲- (Peeping Tom (1960:
در همان سالی که روانی روانه بازار شد، تام چشمچران (Peeping Tom) هم عرضه شد و به همین خاطر در طول ۵ دهه مدام با هم مقایسه میشدند. بحث بر سر اینکه کدام آنها اولین فیلم Slasher بودند داغ است. در حالی که روانی یک موفقیت روزافزون بود، تام چشمچران هم مانند بمب ترکید. این فیلم که ساختهی کارگردان انگلیسی مایکل پاول (Michael Powell) است، درامی روانشناختی درباره قاتلی سریالیست که با یک دوربین فیلمبرداری متحرک از حالات و احساسات قربانیان در حال مرگش فیلم میگیرد. اگرچه اشراف استادانهی پاول بر مسائل فنی غیر قابل انکار است و در گذشته به عنوان یکی از بهترین فیلمسازان آمریکا شناخته میشد، منتقدین آن زمان فیلم را به خاطر آنچه سادیسم و فساد اخلاقی میخواندند کوباندند و موقعیت شغلی پاول هرگز بهبود نیافت.
حالا در کنار درام کفشهای قرمز (The Red Shoes) ساختهی خود پاول، تام چشمچران به اعتقادی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ است. فهمیدن اینکه چرا در دهه ۱۹۶۰ از نسبت به این فیلم تنفر وجود داشت زیاد سخت نیست: موضوع فیلم حال انسان را بد میکند و دیدن آن مثل روانی هیچکاک هیجان انگیز و بامزه نیست. اگرچه ترسناکتر، بیرحمتر و بدجنستر از روانیست. فیلم هوشمندانهای هم هست، بسیار خشمبرانگیز و جلوتر از زمان خود که به ارضای جنسی نامتعارف از نگاه یک فیلمساز میپردازد.
۳- (Freaks (1932:
باز هم یکی از بهترین فیلمهای ترسناکی که تا کنون ساخته شده، و شغل کارگردانش را نابود کرد. بعد از موفقیت باورنکردنی فیلم دراکولا (Dracula) در سال ۱۹۳۱، به فیلمساز استودیویی تاد براونینگ (Tod Browning) این آزادی داده شد که هر فیلمی خواست بسازد. او ساخت و حاصل، دیوانهها (Freaks)، ترسناکتر از آن بود که ۱۹۳۲ بتواند هضمش کند. داستان آن درباره زنی بود که قصد دارد با فریب کوتولهای ثروتمند را به ازدواج خود درآورد اما دوستان کوتوله پی میبرند که زن چشم به ثروت مرد دوختهاست. دیوانهها آنقدر ترسناک بود که در اولین اکران آزمایشیاش زنی MGM را تهدید به شکایت کرد چون مدعی بود فیلم باعث سقط بچهاش شده. استودیو شدیدا قسمتهایی از فیلم را کات کرد، و آن را از ۹۰ دقیقه به حدود یک ساعت رساند. در نهایت قسمت زیادی از پردهی سوم فیلم که بسیار بیرحمانه هم بود حذف شد.
اگرچه حالا میتوانید فیلمنامهی کامل فیلم را در اینترنت پیدا کنید، به نظر میرسد آن نیم ساعت حذف شده از فیلم تا ابد از دست رفته است (شاید یکی از تراژدیهای بزرگ سینما!). حتی در نسخهی تلطیف شدهاش دیوانهها یک شکست بزرگ در گیشه و در قلم منتقدان بود، شاید چون آنقدر فیلم را دستکاری کردند که از اصلش دور شد. در بریتانیا تا سه دهه تحریم شد، اما در طول سالها تبدیل به یک کالت جهانی و به عنوان یک شاهکار دیر شناختهشده معرفی شد.