دانلود جدیدترین سوالات آزمون رانندگی پاها رو اروم اروم از کلاج بیار بالا - نیشگاز

دنده 1 فقط برای حرکته ماشین اگر در دنده هست دنده خلاص - استارت- کلاچ -پا روز گاز -دنده یک حرکت

دانلود جدیدترین سوالات آزمون رانندگی پاها رو اروم اروم از کلاج بیار بالا - نیشگاز

دنده 1 فقط برای حرکته ماشین اگر در دنده هست دنده خلاص - استارت- کلاچ -پا روز گاز -دنده یک حرکت

چگونه باید در زندگی موفق شد و با کمترین زحمت پولدار شد؟

هرگز به کانادا نمیتونم برم چون برای  کانادا  رفتن پول خیلی  زیادی  میخواد یادش بخیر یه دوستی داشتم که گفت  الان توی  این  دوره  زمونه  باید  برای  ثروتمند شدن  به  روز  زندگی  کرد گفت باید  مداح شویم و حرف بزنیم و به همه  امید  بدیم تا  پولدار شویم گفتم من نمیتونم  امید  خالی  بدم اون گفت از من  گفتن بود  اکنون  اون  ثروتمند شده  و با  خانواده  در کانادا زندگی  می  کنه  اما  من همان  آقایی  خودم  رو  دارم  و  هیچی  پیشرفت  نکردم به  زور  و  زحمت یه ماشین  ساندرو و یه خانه و یه  مغازه  دارم  به  زور  سالی  یه  بار  به  خارج از کشور میرم خلاصه اگر   حرف  دوستم رو  گوش  می کردم الان  این همه  فقیر نبودم.....

۲۹ مرداد عید سعید غدیر خم [ ١٨ ذوالحجه ]

مناسبت های ماه : مرداد

۶ مرداد روز ترویج آموزش های فنی و حرفه ای

۷ مرداد مرداد روز،جشن مردادگان

۸ مرداد روز بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی

۱۰ مرداد جشن چله تابستان

۱۱ مرداد شهادت امام محمد تقی علیه السلام [ ٣٠ ذوالقعده ]

۱۴ مرداد صدور فرمان مشروطیت

۱۷ مرداد روز خبرنگار

۱۸ مرداد شهادت امام محمد باقرعلیه السلام [ ٧ ذوالحجه ]

۲۰ مرداد روز عرفه [ ٩ ذوالحجه ]

۲۱ مرداد عید سعید قربان [ ١٠ ذوالحجه ]

۲۲ مرداد روز جهانی چپ دست ها [ ۱۳ August ]

۲۶ مرداد ولادت امام علی النقی الهادی علیه السلام [ ١٥ ذوالحجه ]

۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگانِ سرافراز به وطن

۲۸ مرداد سالروز کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت دکتر محمد مصدق

۲۸ مرداد سالروز فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان

۲۸ مرداد روز جهانی عکاسی [ ۱۹ August ]

۲۹ مرداد عید سعید غدیر خم [ ١٨ ذوالحجه ]

۳۱ مرداد ولادت امام موسی کاظم علیه السلا

چگونه از دست عزراییل مرگ فرار کردی؟ صورتش مثل قیر سیاه بود

چگونه از دست عزراییل مرگ  فرار کردی؟ هر چی به ازراییل  گفتم من جوونم  آرزو دارم رحم کن این همه  آدم  توی  دنیاست  ارزو  دارند  بمیرن برو دنبال اونها  آخه  چرا من اون  حرف  نمیزد اما یه لحظه اروم گفت  مامورم  و  معذور چقدر هم  زور  داشت بروسلی  در  مقابل  اون  هیچی  نبود صورتش مثل  قیر  سیاه بود اصلا  صورت  نداشت نه چشمی  نه  دماغی هیچی  نداشت عزرایل رو وقتی  دیدم  ذهره ترک شدم توی  عمرم هرگز  چنین  موجودی  ندیدم پاهایش  روی  زمین  نبود  یک متر  بالاتر از زمین بود از  ادمها  قد بلندتر بود اما  دست داشت  پاهایش را نمی توانستم  ببینم سیاه بود پس  راست میگن ادم عزراییل رو  ببینه از ترس میمیره  وقتی ازراییل به  طرفم امد و نزدیکتر شد دقیقا در آخرین  لحظه که  دستهایش را روی  گلوی من گذاشت تا جان مرا  بگیره همان  لحظه یکنفر  منو  با  صدای  بلند  صدا  کرد عزراییل  برگشت به  طرف صدا  و  رفت بببینه  اون  کی بود  که  در این  لحظه  منو  صدا  کرد  کی  صدا  کرد  منو  کی  صدا  کرد  کی  منو از مرگ حتمی نجات داد اگر یک ثانیه دیرتر صدام می کرد الان ازراعیل ج.نمو گرفته بود وقتی اون منو صدا کرد عزراییل برگشت به طرف صدا تا اون برگشت من هم فوری از فرصت استفاده کردم پا به  فرار  گذاشتم از این  پنجره  بسته  رها  کرد  منو  کی  با  آواز  خوش  عشق  صدا  کرد  منو  کی  صدا  کرد  کی  صدا  کرد  کی  رها  کرد  منو  کی  رها  کرد خوب من تا دیدم  عزراییل برگشته  فوری پا  به  فرار  گذاشتم رفتم در یک چای  دنجی  قایم  شدم عزراییل  دید  من  نیستم گفت از  دستم  فرار  کردی اما آخرش  یک  روزی حالا امروز  نشد  فردا  فردا  نشد  سال  دیگه  سال  دیگه  نشد  100  سال  دیگه  آخرش  تو رو  می گیرم اون  رفت  به  سراغ  آدمی  دیگه کی  صدا کرد منو کی رها کرد.....

هزینه زندگی در آلمان چقدره؟ زندگی در آلمان رویا نیست

هزینه زندگی در آلمان چقدره؟ زندگی در آلمان رویا نیست  زمانی که نوجوان بودم خیلی  دلم میخواست برم یه کشور اروپایی اما نه پدر  ثروتمندی  داشتم نه کسی که منو  حمایت کنه هیچ کدام از رویاهای  من  برا ورده  نشد اما  تصمیم  گرفته بودم  پس از  ازدواج اگه خدا  فرزندی به من داد چه پسر یا  دختر  تمام  سعی  خودمو  بکنم  اونو  بفرستم اروپا تا اروزهای  منو  اون بدست بیاره و مثل من  زندگی  نکنه خدای مهربان منو دوست داشت و یه فرزند خیلی خوب به من هدیه داد به  فرزندم زبان انگلیسی یاد دادم و اکنون اون به 7  زبان دیگه نیز تا حدودی تسلط  داره اون برای  اقامت نیاز به پول  داره و من هر چی که  دارم  میفروشم تا از اون  حمایت کنم تا  نسل  بعد از  اون  راحت  زندگی  کنه  در  حال  حاضر  گرانترین چیز  کرایه خانه در اروپا هست و مخارج زندگی یکنفر هم بین 1000 تا 1500 eru   هست تقریبا با ماهی  4 هزار یورو میشه زندگی  نه بد  نه  خوبی داشت تمام خونه  زندگیمو  دارم  میفروشم حداقل  یکنفر بتونه به  استعدادهاش به  آرزوهایش برسه و من هم اگه  خدا  بخواد  یه  روزی  بتونم برم  پیش  اون اگر دنیا  به  کام من  نگردد باید  کاری  کنم  که  بگردد خدا هیچ وقتی  بنده هایش رو  رها  نمی  کنه یکی باید  بسوزه  تا  یکی  دیگه  آباد بشه ................

کوروش کبیر چگونه با مادر داریوش آشنا شد و ازدواج کرد؟ آفتاب و دریا

جهان در دوران کوروش چگونه گذشت  مردمان آن دوران چگونه می  زیستند؟ آرامش دنیای انزمان  مدیون کوروش است کوروش گفت یافتم یافتم من گنج قارون را یافتم بزرگترین  گنج زندگی ام  را  یافتم ..و ناگهان اسبی سفید  بر روی  2  پای  خود ایستاد  و  نعره سر داد  اسمان رعد و  برقی  زد اما  به  سرعت  باد  آفتاب به  بالاترین  حالت خود رسید و نورش  انچنان در یک  لخظه زیاد شد که  همه  جهان  روشن  شد سبزه ها  و  گلها  در یک  لحظه  همه  گل  دادند و شکوفه ها  گل  شدند کوروش کبیر چگونه با مادر داریوش آشنا شد و ازدواج کرد؟ کوروش که یک مرد بزرگ هخامنشی و ساسانیان بود و هنوز هم نوشته های  او در همه  جهان می  درخشد و او بود که همه  کشورهای  جهان را  فتح کرد و فقط  یکبار  از  روم  که  امپراطوری  خیلی بزرگی  مانند  کوروش  داشت شکست خورد. در ان زمان نام ایران و نام ایتالیا بزرگترین نامها  بودند اما  چگونه  کوروش  دختر  دلخواه  خود  را پیدا کرد و  با  او ازدواج  کرد کوروش زمانی که  جوان بود از  زنان  چاق  خوشش  نمی آمد و  دوست داشت با زنی  ازدواج کنه که خوش اندام نه  لاغر  نه  چاق  باشه  و  هم چنین  در  ورزش  زنان نیز  بهترین باشد در یکی  از  جنگها  که  کوروش  یکی یکی  همه را  شکست می داد ناگهان روبرویش یک  زن را  دید  که  شمشیر  بدست  با  او  تن  به  تن  مبارزه  می  کنه در این  نبرد  کوروش  هر کاری کرد او را  شکست  دهد  نمی  توانست کوروش از دیدن  چنین  زنی با  چنین  قیافه ای و  جنگنده بسیار  خوشش آمد و با خود گفت این زن من است به هر صورت بود بعد از اینکه کوروش چند بار  زخمی شد در نهایت توانست  شمشیر را بر روی  قلب او گذاشته اما به او گفت من تو را نمی کشم چون تو زودتر از من قلبم را بدست آوردی دوست دارم با تو ازدواج کنم ان 2 نفر در ان لحظه عاشق هم شدند شمشیر در نیام و غلاف گذاشتند و 2 دشمن با هم دوست شدند و با هم  ازدواج کردند  دختران هلهله کنان و  مردان  آراسته به جشن و شادی گذراندند این چنین بود که  کوروش کوروش یزرگ شد و نام او لرزه بر اندام  تاتارها و قوم های وحشی می انداخت او همه را  ادم کرد و آوازه او انچنان بالا گرفت که از مغرب تا مشرق از شمال تا جنوب جهان همه او را به  نیکی و پدر همه خوبیها و دوستیها نام  می بردند اگر  اروپاییان  اکنون در دنیا  پیشی گرفتند  راه  کوروش را  ادامه  دادند و پس از مرگ کوروش برای او  آرامگاه بزرگی  ساخنتد که نامش را  تخت جمشید  گگذاشتند و در پاسارگارد شهر شیراز قرار دارد همه مردم دنیا  تمام پیشرفتهای خود را  مدیون این مرد بزرگ می دانند کوروش  یسار  از کوه آرارات خوشش می امد و  می گفت  آرارات  بزرگ هست و از دیدن  بزرگی  ان  لذت می برد  و  به  لشکریانش می گفت ما  همه  باید  مانند  ارارات محکم و  قدرتمند و  بزرگ باشیم  و  بزرگ  بیندیشیم. و اینچنین بود که  نامش  در  جهان جاودان شد.........