چگونه خوب برقصیم؟ رقص عربی یا هندی یا داش مشتی خودمون؟ رقصها زیادند مثلا رقص باله باید مثل پر قو سبک باشی یه پا روی پنجه یه پا هم مثلث میشه روی زانو مثل فرفره میچرخی البته باید کاملا موزون باشه فکر کن تو یک قو هستی قوی سفید یکی هم دستت رو گرفته و دستت رو بالا می بره یه دست هم ازاده در احتیار تو هست میتونی مثل مثلا نشان دادن یه چیز برقصی باید زیبا برقصی اما چگونه باید خوب برقصیم؟ این سوال یکی از مهمترین سوالات دانشمندا هست زمانی که بیکار هستند سعی می کنند جواب پیدا کنند. اگر میخوای خوب برقصی باید خوب نرمش کنی ورزش کنی سونا و جک کوزی بری کوهنوردی تا از اب و هوای لصزف و سالم بهره ببری خلاصه ادم باید بلاسه در کشور فرانسه با یه ادم لیسانسه خوب شوخی بسه بریم سر اصل مطلب خواصت ببخشید حواست به اموزش بتشه اهنگ میگه اسمان آبیه خورشید گرم و سوزانه تو باید سرتو بالا ببری میگه پایین رو ببین چقدر قشنگه باید سرتو اینبار پایین بیار ی اهنگ میگه دورت مثل پروانه میچرخم خوب الان باید بچرخی ..حالا تو یزن تا من برقصم شادی چان منی وقتی داری میرقصی به چه زیبا میرقصی وقتی میخندی....تو رو به خدا هی زیبای من بیا که برقصیم دنیای من برقصو برقصیم زیبای من ها ها هی هی هوهو.....
شاید خوشتان بیاد شاید هم نیاد من حرفمو میزنم شاید کلیک بکنی شاید هم کلیک نکنی همه که فیلسوف نیستند خوب بنویسند حوب حرف بزنند باید یه فرقی بین من که علمم بالا نیست با شمایی که این وبلاگ رو می خوانید و دانش شما بیشتره باشه اگه قرار بود من هم به اندازه تو می دونستم که من هم دانشمند می شدم. بگذریم حرف زیاده و این روزها کسی زیاد دوست نداره حرف بشنوه حتی حرف هم بگه علتش اینه که برای هر کاری انرزی نیازه و اگه کسی خوب خوابیده باشه خوب خورده باشه خوب پوشیده باشه خوب زیم زیم کرده باشه میتونه خوب و راحت حرف بزنه و هم اینکه گوش بده حالا من کاری ندارم کی حال داره کی بی خاله من حرفمو میزنم نه کم تو رو میشناسم نه تو منو امروز صبح بگ. خوب...خوب ..رفتم بیرون دیدیم هوا کمی بارانی هست ولی دیدم میشه بدون چتر هم بیرون رفت یه کلاه هم دلشتم گذاشتم روی سرم هم باد اذیتم نکنه هم سرما بگو خوب خوب رفتم نان بخرم برای صبحانه بچه ها از نان گرم خیلی خوششان میاد بخورند برند مدرسه تا واسه خودشان وقتی بزرگ شدند خانوم معلم بشن شاید هم مدیر بشن شاید هم پرستار حالا که خیلی کوجولو موجولو هستند همین دیکه همه حرفهام این بود که چتر ببرم یا نبرم حالا اگه خوشت اومد نظر بده اگه هم نیومد باز هم نطر بده....
اول از همه باید راننده خوبی باشید تا وبلاگتان پر طرفدار باشد حتی اگر حرفی برای گفتن ندارید اما فقط یک پست جالب می گذارید وبلاگتان را می خوانند و بوکمارک می کنند حتی ممکن است لینک هم کنند. این تازه اول راه هست جاده را خوب نگاه کنید راست است پس می توانید مستقیم به جلو بروید. موبایل شما اکنون زنگ خورده گوشی را بر ندارید جون به پیج خطرناک نزدیک می شوید آقای عزیز بر ندار خطر ناکه اجازه بده از پیج رد شوید سپس جواب بدهید. آفرین شما گوشی را بر نداشتید و از این پیچ به سلامت عبور کرده اید چرا بوق زدید در جلوی شما هیچ ماشینی نیست برف پاک کن را چرا زدید برف یا باران نمی بارد جاده هم لغزنده هست شما زیبا هستید این همه به آینه نگاه نکن جاده را نگاه کن آه مواظب باش در حریم حیوانات هستید اسب داره به سمت شما می آید با احتیاط از ان رد شوید خوب این وبلاگ حداقل الان 1 نفز حتما می خواند.
یه روز صبح از خواب بیدار میشم میبینم خورشید داره می خنده به خودم میگم امروز چقدر قشنگه و اجساس می کنم هوا بهاری شده شکوفه ها دوباره گل میدن وقتی از خونه میرم بیرون می بینم همه خوشحالند و مثل خورشید دارن می خندن همه شادند جی شده جی خبر شده همه با خبر میشن که از امروز یه روزی شروع شده که روزهاش آفتابی و شبهایش مهتابی هست صدای پای گلها میاد بهار اومده پیراهن خوشگل پوشیدن و موها همه آراسته مردها با کفشهای واکس زده و تمیز بجه ها همه خوشحال چی خبر شده همه میگن بریم سفر گره ها همه باز شدند پرنده ها از لونه هاشون بیرون میان جیک جیک می کنند و میگن سال نو اومده عمو نوروز اومده هر کسی با یارش یکی با خانواده اش یکی با دوستش همه میرن عید دیدنی جاده ها حونه ها همه رنگارنگ و تمیز همه میگن سال نو مبارک سال 1398 اومده پس از زمستان بهار اومده....تو هم بخند چرا نمی خندی زیبای من بخند ببین کلاغ سیاه زاغ سیاه هم خوشحال هست دمهای سیاه خودشو تکون میده دختران همه گل می چینند سبد رو پر میکنند تو هم بخند بهار اومده.....
نمیدونم این عشق چیه که هر چه در موردش می نویسم بازدید وبلاگم بالا میره تا جایی که هوس کردم بیشتر میخوای بدونی اینجا www.armin3d.com خودو عاشق بشم عشقم ترکم کنه به درد اونها دجار بشم. احساس می کنم تا زمانی که عشقشون همدیگر رو ترک نکردند تا اون لحظه دقیقا نمی دونند که چقدر عاشقند و چقدر همدیگر رو دوست دارند. اما پس از چدایی از عشق و درد چانسوز آن تازه می فهمند که جقدر دوستش داشت نمی دونست اون واقعا تا قبل از درد جدایی نمی دونست همین ادمی که تا یکروز پیش همه چیزیش بود اگه ناگهان بزاره بره و ترکش کنه ناگهان تبدیل به یک ادمی میشه که انگاری پشت و روش کردی کاملا عوض میشه اون هم لحظه به لجظه مثل غرق شدن تدریجی در اب مثل بیخوابی طولانی مثل نتونستن دست زدن به ستاره ها....اون کیه که این همه قدرت داره عشق.....