گفت بلند شو با هم برقصیم گفتم خانوم جان من بلد نیستم گفت بیا یادت می دهم چگونه خوب برقصیم و فقط پاشو برقصیم به ناچار قبول کردم و رفتم که برقصم تا حالا نرقصیده بودم خانوم هم کفش پاشنه بلند نوک تیز داشت. و من دمپایی شیک به پا داشتم و اون جلوی کفشم خالی بود مدلش جوری بود که انگشتان پا دیده می شد... خلاصه من که توی عمرم تا حالا نرقصیده بودم شروع کردم با خانوم به رقصیدن اولش خوب بود چون زلاد تکان نمی خوردیم اهنگ که یکمی تندتر شد خانوم هم رقصش تندتر شد و پاهاش رو هی می کوبید به زمین ناگهان اون پاشنه کفشش رو در رقص گذاشت روی پاهام دردی گرفتم و داد زدم آخ خانوم که فکر کرد من از رقص خوشم اومده با اهنگ و موسیقی که تندتر پخش می شد پاهاش رو چندین بار در رقص کی گذاشت روی پاهام من هم هی تند تند داد می زدم آخ واخ اخ واخ همه دست می زدند و فکر می کردند من خوشم اومده از رقص وب سایت آرمین تری دی دات کام ولی نمی دونستند که پدر صاحب بجه داره در می اید. چند بار گفتم دیگه نمی رقصم گفت جون من برقص ببین همه کنار رفتند دارند رقص ما رو نگاه می کنند خلاصه این آخ و واخ همچنان ادامه داشت تا اینکه از درد زیاد از انجا فرار کردم.....