من اگر جای تو بودم حداقل یکبار قدرتم رو نشان میدادم

چون واقعا تو دیگه خیلی  دوری  دورترین  شهابی که ممکنه باشه دیگه نمیشه نمیتونم از تو چیزی  بخواهم. چون چه فایده ای داره که  هزگز صداهامو نمی شنوی..عجیبه که این همه  توانایی و  قدرت  داری اما اصلا  بروز نمی دی آخه چرا مگه از تو هم بالاتر   کسی هست..با اینکه  خیلی  مهربون هستی اما  من نمیدونم برای چی در ظلمت شبهای  من  یک  شهاب  بی  نشون  هستی...وقتی از تو برام  میگن میگن  که تو  خیلی  بزرگی اما واقعا  هیچی  نمیشه  از  تو  خواست چون  انگار  نه  انگار  نگاه کن یه تکونی به خودت  بده تو که  میتونی مگه  نمیتونی ببین من میدونم که  میتونی اگه هنوزم دوستم داری قلبم باز همه  برای  تو  می  تپه  ولی  حیف که  دستهام  به تو  نمیرسه و خیلی  دوریم  بهتره شاید  این  عشق رو  فراموش کنیم برو  یکی  دیگه  پیدا کن  که  به تو  نزدیک  باشه تو  اونور  دنیایی من  اینور برو  فراموشم کن برو بروووو....