دانلود جدیدترین سوالات آزمون رانندگی پاها رو اروم اروم از کلاج بیار بالا - نیشگاز

دنده 1 فقط برای حرکته ماشین اگر در دنده هست دنده خلاص - استارت- کلاچ -پا روز گاز -دنده یک حرکت

دانلود جدیدترین سوالات آزمون رانندگی پاها رو اروم اروم از کلاج بیار بالا - نیشگاز

دنده 1 فقط برای حرکته ماشین اگر در دنده هست دنده خلاص - استارت- کلاچ -پا روز گاز -دنده یک حرکت

همیشه آرزو داشتم یکبار یک الاغ را نوازش کنم ببوسم و سخت در آغوش

همیشه آرزو داشتم یکبار یک الاغ را نوازش کنم هیچوقت یک الاغ رو از نزدیکی  ندیده بودم خروس رو هم خیلی  دوست  دارم آدمهایی که  صورتشان شکل  خروس هست و نوک بینی  تیز  دارند  به  اونها هم  حس  دارم  من  عاشق  ادمهای خروسیم عاشق  مردهای  خروسی شکل  ووووووو از  دیدن  اونها  نهایت  لذت رو می برم وووو ...  اسب زیاد دیدم  اما  الاغ را نه هر جا که یک الاغ می  دیدم  خیلی  خوشحال  می  شدم اما  الاغها را  از  فاصله  دور می  دیدم من داخل  اتوبوس  بودم انها  در  بیابان انها را  نگاه  می  کردم انها نیز به من  نگاه  می کردند احساس می کردم  خویشاوندی  نزدیکی  با  انها  دارم و حس عجیبی  به انها  داشتم  وقتی  از  پنجره داخل  اتوبوس الاغی را در بیابان می  دیدم او هم به من نگاه می کرد تا  آخرین  لحظه ما  همدیگر را به  خوبی  درک  می  کردیم شاید  که  الاغ هم به من فکر می کرد سالها گذشت یک روز 5 نفر بودیم به یک  شهری  در دور دستها  می  رفتیم  در بین راه یک  الاغ تک و تنها  دیدم دوستم می دانست من به شدت  الاغ را  دوست دارم فوری  به راننده ماشین گفت  نگهدار اون گفت چرا  گفت  این  دوستم  باید  بره  و  الاغ رو  نوازش کنه یا  از  نزدیک  ببینه انها  گفتند  الاغ هم مگه این هم دوست داشتن داره  خلاصه ماشین رو  نگهداشت من معلم بودم و کتابی در دست داشتم هواسم نبود همانجوری با کتاب رفتم  پیشش دوستان خندیدن  گفتند می خواهی  به او هم  درس  یاد  بدهی نزدیک الاغ  شدم  چقدر  زیبا  با  وقار و  دوست داشتنی بود فکر نمی کردم  ممکنه  به  من  لگد  بزنه یا  چفتک  بزنه به او  گفتم  سلام  اون هم  عرعر کرد  لخه زبان منو  نمی  فهمید  هر  2  تایمان خیره  به  چشمان هم شدیم  آه  عشق من  عزیزم  الاغ  جان  سالها  منتظر این  لحظه  بودم  اورا  بغل کردم  و  ما یکدیگر را غرق  در  بوسه  و ابراز  عشق  کردیم  وقتی  از اون  خداحافظی کردم  به  دوستم  گفتم  تو  منو  به  یکی از بزرگترین  ارزوهایم  رسوندی  انها  گفتند  معلوم بود  انچنان همدیگر را  می بوسیدین  که گویی  سالهاست عاشق هم هستین دوست دیگرم گفت  ما  در  دهاتمان  خیلی  الاغ  داریم  یکروز  تو  رو  می برم  اونجا  و  الاغ  سواری کن من اکنون به  شوق  ان روز  لحظه  شماری می کنم در  ضمن  دوستم  می  فهمید  که من  بعضی  از  ادمها  رو  به شکل  الاغ  می بینم  به  خاطر  همین  بعضی  وقتها  می  خندید  و می گفت  الان این رو به شکل  الاغ  دیدی گفتم  اره  اما تو  از کجا  می  فهمی .....خندید گفت  دوستت  هستم  می تونم  بفهمم ....

گفتم چی شد همجنسباز شدی؟ گفت آیا گالیله تونسته بود حرفشو ثابت کنه؟

گفتم چی شد همجنسباز شدی؟ گفت آیا گالیله تونسته بود حرفشو ثابت کنه؟ گفتم اون در قرن 14 زندگی می کرد علم توانایی جواب رو نداشت گفت من هم همان کالیله هستم اما در قرن 20 گفتم یکمی برام تعریف کن بگو گفت می ترسم گفتم چرا می ترسی گفت همانطور که گالیله ترسید گفتم نترس من که با تو کاری  ندارم فقط میخوام در موردت بیشتر بدونم گفت باشه برایت تعریف می کنم اون گفت وقتی بچه بودم از صورت مردها  خوشم می اومد دوست داشتم منو بغلم منند  و  ببوسند اما هنوز بلوغ نشده بودم و  نمی  دانستم این نیاز  چیست... گفتم از همه   مردها خوشت میومد یا بعضی ها گفت از  تعداد انگشت شماری خوشم می اومد شاید از هر  1000 نفر  یکی مورد  دلخواه من بود و از سن بالاها خوشم میومد اونهایی که تمیز و مرتب بودند بعدها که بزرگتر شدم زیر چشمی به انها نگاه می کردم بلوغ که شدم  دیدم با  دوستانم با همسن سالهام فرق دارم اونها دنبال دختر بودند من  متنفر بودم اما در  ظاهر نشان میدادم به  دختر  علاقه دارم از خودم می پرسیدم چرا من با اونها  فرق  دارم چرا اینجوری هستم از خدای بزرگ و مهربان فقط مرگ می خواستم بزرگتر که شدم تعجب می کردند من جرا ازدواج نمی کنم شبها و روزها به فکر این غریزه بودم که چه جوری باید تا سالها به این صورت زندگی کنم چند بار تصمیم گرفتم خودم را بکشم اما هر بار یه جوری اتفاقی  پیش می  اومد من از اون پرسیدم یه لحظه اجازه بده برم الان بر می گردم رفتم پشت دیوار گریه کردم اشک ریختم نمی  دونم چرا  بغضم ترکید و نمی توانستم  جلوی  گریه ام را بگیرم زود اشکهایم را پاک کردم به طرف اون اومدم و گفتم برای تو درمانی  نیست اون گفت  مگه من  بیمارم گفتم به من گفت اگه تو که به زن علاقه داری  به تو بگم به  مرد  علاقه داشته باش  تو  نمیتونی خوب من هم نمی تونم بر خلاف  میل  غریزه ام عمل  کنم این توی  خون منه از  زمان  دنیا  اومدن گفتم خوب  عمل کن  زن شو دختر شو گفت من که نگفتم دوست دارم  زن  بشم فهمیدم  اشتباه کردم  نباید به اون می گفتم  بیمار بعدش گفتم ادامه بده  بگو گفت دیگه حرفی  ندارم دیگه هم منو  نمی  بینی و الان سالهاست که هیج خبری از او ندارم شاید که از دست من ناراحت شد ......

وقتی آدم دلش خیلی میگیره عشقشو فریاد میزنه بهترین غنیمت زندگی

من دیگه تنها نیستم تو با منی من در کویر لوت هم با تو خوشبختم قصه ای ای که به  حقیقت پیوست این همه  غنیمت از تو سپاسگزارم عزیزم جس بودن در کنار تو بهترین نوازش منه وقتی آدم دلش خیلی میگیره عشقشو فریاد میزنه شنیدن اسم تو لمس کردن دستهای تو به من آرامش میده گرمی حرفهات منو لبریز از اوج خواستن می کنه این همه  غنیمت در زندگی  دارم  یه  طرف  عشق تو  یه  طرف اگه یه روزی بی خبر از تو بمونم همه دنیام تیره و تاره با بودن تو  حاضرم همیشه  در کویر لوت زندگی  کنم بدون تو جزایر بهشت رو هم نمی خوام بهترین غنیمت زندگی این عشق تنها و بزرگترین پناه منه شاید هم پناه تو هم باشه وقتی دلتنگ میشم میبینم با داشتن این همه خوشبختی  پول  ماشین زمین هیچ کسی عشق نمی شه یه روزی تو رو توی  باغچه چیدم یه گل زیبا و دوست داشتنی هر وقت دلم میخواد تو رو می بوسم و تو هر روز  زیباتر و قشنگتر میشی عزیزم اگر یه روزی همه   ثروتم رو بخوای به تو می دم چون تو منو سیراب از  همه  داشتنیها کردی هر لحظه هر جا به فکر تو هستم اگه یه روزی بی خبر بری  و  دیگه  بر  نگردی تا ابد تا آخر دنیا منتظرت میمونم