کاکوله نکن ناز بیا بشین بخوان آواز می دل تره زنه ساز کاکوای نکن ناز بیا می امرا بساز بیا تی دل کنم شاد می یار ببین چقدر جوانه چی جول قشنگی داره مره وعده بدایی امسال بهار تره بخوانم آواز من تره زنم هر دم ساز کاکوله نکن ناز ببین چی حالی دارم در انتظار تو هستم کاکوله بیا همه تو رو دوست دارن کاکولی نکن ناز بیا تره خایم بزنم ساز و آواز قربان تی جان برم کاکولی تره خوشگل چاکودی کاکولی نکن ناز مره بخوان آواز ...تو می گل بهاری ماهی اشپیل ......ماهی جان تی دوم قربان ...تره من دوست دارم از دل و جان بیا تره قربان بیا ناز نکن بیا قهر نکن ....
پاشو دریا کاری کن با اون موجهای بلندت کاری کن نمیدونم چرا گفتگوتون سر نمیاد هم همدیگر رو میخوان هم نمیخوان این وسط من چه گناهی کردم چ.ب هر 2 سر رو میخورم نمیدونم چی پیش میاد و همینجور این حالت انتظار ادامه داره اگه یه روزی یکشیون از همدیگر دوری کنن دیگه مهتاب هم در نمیاد موجهای دریا رو خون آلود نمی کنه فقط دروازه غم رو باز می کنه دلم داره از غصه زیادی خون آلود میشه چی میشه غمهای منو برداری بریزی توی دریا خالی کنی عمری طولانیه که ساخل و دریا مثل دل من خرفهاشون سر نمیاد و همینجور هی ادامه داره پاشو پاشو وقتشه کاری کن.....
گیسوهایش چون باد و باران گشته آشفته در شهرهای توکیو یا سانفرانسیسکو یا لینینگراد یا همین کپنهاک یا آدیس آبابا یا درشهرهای استانبول بادهایی که می وزد به همراه وزش شدید باعث میشه گیسوهایش را باد به هر طرفی ببرد گاهی وقتها این گیسوها جلوی چشمش می افته و چشمان اون نمی تونه راه رو خوب ببینه اگر هم باران بباره وباد ی شدیدتر هم بیاد چتر رو همراه با گیسوانش به این طرف و آنطرف می بره شبهای مسکو هم همینطوره مخصوصا در زمستان بعضی از این شبها هوا با اینکه سرده اما مهتابی هم هست در جزایر دور دست در اقیانوسها با وزش این تندبادها قایقای سفید با امواج به هر سویی می روند .............................